جدول جو
جدول جو

معنی ابوعبدالله البرکانی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوعبدالله البرکانی
(اَ عَ دِلْ لاه)
البرکانی، محدث است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ عَ دِلْ لاه)
البراثی بن ابی جعفر، از مردم براثا قریه یا محله ای از نهر ملک، زاهدی معروف و زوجه او شاهزاده ای مسمّاه بجوهره یا جوهر که دنیا را ترک گفت و به ابوعبداﷲ پیوست و در آنوقت مردم آن نواحی هنوز زبانشان بعربی نگشته بود و به لغت پدران خویش بپارسی سخن می گفتند، ابن جوزی در صفهالصفوه گوید: عن ابی عبداﷲ البراثی قال کانت جوهره تنبهنی من اللیل و تقول یا ابا عبداﷲ (کاروان رفت) معناه قد صارت القافله، و حکیم بن جعفر گوید: ابوعبداﷲ ساکن براثا بود و او را زنی متعبده موسومه بجوهره و ابوعبداﷲ بر بوریا پاره ای از خوص نشستی و زن او را نیز حصیرپاره ای بود که بر آن عبادت کردی روی به قبله در همان خانه، گوید: روزی به زیارت او شدیم و عبداﷲ را دیدیم که بوریا برگرفته و بر زمین خشک نشسته بود گفتیم بوریای ترا چه شد گفت دوش مرا بیدار کرد و گفت نه در حدیث آمده است که زمین فرزندان آدم را گوید امروزمیان من و خود بساط حائل کنی و ترا فردا جای در شکم من باشد، گفت پس این حصیرپاره ها بیرون ریز چه ما رابدان نیازی نیست، رجوع به صفهالصفوه ج 2 ص 293 شود
لغت نامه دهخدا